سراج
فرهنگي اجتماعي خانواده
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : هانيه
مهربانم! چرا مضطرب و نگران شده ای؟
خود را به من بسپار...من خود به مشکلاتت فکر می کنم٬ من هیچ چیز از تو نمی خواهم مگر این که خود را به تمامی به من بسپاری. آیا تا کنون مراقب تو نبوده ام؟ یا لحظه ای از یادت غافل بوده ام؟ تکه ای از وجودم را در قلبت دمیدم .... دمیدم تا بدانی: دنیا زیر و رو شود٬ تو را من چشم در راهم٬ من از یادت نمی کاهم. من می توانم تمام نیازهای تو را چه مادی و چه معنوی برآورم. فقط اگر به من بگویی تو نیازهای من را بر آورده ساز . و سپس با چشم های بسته٬ آرام بگیری! من حتی اگر لازم باشد ٬ "معجزه ها می کنم". پس قدم هایت را محکمتر بردار٬ تو در کنار من قدم می زنی...به تو قول خواهم داد اگر چتر ناامیدی را زمین بگذاری و به باران الهی ایمان داشته باشی ٬ از تر شدن نترسی٬ و سر بالا بگیری و چشم از آسمان امید بر نداری همه چیز درست می شود!حتی بهتر از قبل...! دلت قرص باشد . پس لبخند بزن٬ بر آمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید رفته را باز گرداند... لبخند بزن.. نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||
|